Search
Close this search box.
افسردگی در ژن ها _ آیا افسردگی ارثی است؟

افسردگی : تنها یک اختلال روانی یا نتیجه ژنتیک؟

افسردگی یک اختلال روانی است که با احساس مداوم (و نه لحظه ای) غم، ناامیدی و از دست دادن علاقه به انجام فعالیت های روزمره مشخص میشود. قرار داشتن در این وضعیت می تواند تاثیرات عمیقی بر جنبه های مختلف زندگی فرد از جمله روابط اجتماعی، عملکرد شغلی و سلامت جسمی داشته باشد.

علائم افسردگی ممکن است شامل تغییرات در خواب، اشتها، انرژی و توانایی در تمرکز کردن باشد.

در بسیاری از موارد، افسردگی به عنوان یک بیماری مزمن شناخته می شود که نیاز به درمان و مدیریت مداوم دارد.

بیماری‌های مزمن به بیماری‌ هایی اطلاق می‌شود که در مدت زمان طولانی به وجود آمده و کم کم پیشرفت می‌کنند. این بیماری‌ ها در ابتدا علائم زیادی ندارند و در طولانی مدت خود را نشان می‌دهند. برخی از بیماری‌ های مزمن وجود دارند که درمان خاصی برای آن‌ها وجود نداشته و تنها می‌توان از پیشرفت آن‌ها جلوگیری کرد.

Picture1 1

اهمیت مطالعه ارتباط ژنتیک و افسردگی

مطالعه ارتباط بین ژنتیک و افسردگی یکی از حوزه های کلیدی در علم روانشناسی و علوم اعصاب است که به ما کمک می کند تا دلایل و عوامل موثر در بروز این اختلال روانی را بهتر درک کنیم. افسردگی، به عنوان یک اختلال شایع، نه تنها بر کیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد، بلکه بار مالی، روانی و اجتماعی سنگینی نیز بر دوش فرد و افراد خانواده‌اش می گذارد.

افسردگی معمولا ناشی از تعامل پیچیده‌ای بین ژنتیک و عوامل محیطی است. بررسی این ارتباط به ما کمک می کند تا بفهمیم چگونه استرس ها و تجربیات زندگی میتوانند تاثیرات ژنتیکی را تحت تاثیر قرار دهند و بر روند بروز افسردگی اثر بگذارند.

شیوع و گستردگی

اختلالات افسردگی یکی از رایج ترین اختلالات در حوزه روانپزشکی است. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، حدود 280 میلیون نفر در جهان به این عارضه مبتلا هستند. مطالعات خانواده و دوقلوها نشان داده است که نقش عوامل ژنتیکی در بروز این اختلال بسیار زیاد است.

افسردگی با تغییرات خلقی و احساسات عادی در مورد زندگی روزمره متفاوت است. بسیاری از مردم افسردگی را با احساس غم و اندوه یا نوسانات خلقی اشتباه می گیرند. افسردگی با داشتن خلق و خوی پایین، از دست دادن علاقه و احساس غم و اندوه مشخص می شود که به طور متوسط ​​بین 6 تا 8 ماه طول می کشد و می تواند همه جنبه های زندگی از جمله روابط با خانواده، دوستان و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. افسردگی طولانی مدت می تواند منجر به خودکشی شود. هر سال حدود 800.000 نفر از افراد مبتلا به افسردگی دست به خودکشی میزنند که این دومین عامل مرگ و میر در افراد 15 تا 29 ساله است.

Picture2 2

افسردگی در بین زنان حدود 50 درصد بیشتر از مردان است. در سراسر جهان، بیش از 10 درصد از زنان باردار و زنانی که به تازگی زایمان کرده اند، افسردگی را تجربه می کنند.

نشانه ها و علائم افسردگی

1- نشانه های هیجانی و انگیزشی: تجارب هیجانی مانند غمگینی، ناامیدی، بی انگیزگی، عدم علاقه به کارها و عدم لذت، کاهش میل جنسی و …

2- نشانه های شناختی: احساس بی فایدگی و تهی بودن، باورهای بدبینانه، فکر کردن به خودکشی، ناتوانی تمرکز و تصمیم گیری، …

3– سمپتوم یا نشانه های رفتاری: آهستگی گفتار و رفتار،احساس خستگی زیاد، کم تحرکی روانی حرکتی در اکثر افراد و گاهی برعکس پرتحرکی روانی حرکتی، شلخته و کثیف بودن و اهمیت ندادن به بهداشت و …

4- سمپتوم های فیزیولوژیکی: کاهش یا افزایش اشتها و وزن، یبوست، اختلالات خواب که باعث کسلی می شود، کم خوابی یا پرخوابی، اختلال در سیکل ماهیانه (افزایش دوره و عدم پریود شدن)، کاهش برانگیختگی جنسی

وراثت و افسردگی

افسردگی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانی در جهان، جدا از تاثیر بر زندگی فردی، می تواند مسئله وراثتی را مطرح کند. تحقیقات نشان می دهند که عوامل ژنتیکی می توانند در بروز افسردگی نقش مهمی ایفا کنند. مطالعات خانواده، دوقلوها و فرزندان نشان داده‌اند که افراد دارای سابقه خانوادگی در بیماری افسردگی، احتمال بیشتری برای ابتلا به این اختلال دارند.  به عنوان مثال، یک مطالعه بزرگ نشان داد که احتمال ابتلا به افسردگی در دوقلوهای همسان که یکی از آن ها به افسردگی مبتلا شده، تقریبا دو برابر بیشتر از دوقلوهای غیر همسان است.

 این امر به وضوح نشان می دهد که :

عوامل وراثتی می توانند به ایجاد زمینه ای برای بروز افسردگی در افراد کمک کنند.

تحقیقات همچنین به شناسایی ژن هایی پرداخته‌اند که ممکن است با افسردگی مرتبط باشند. برخی از این مطالعات به شناسایی تغییرات ژنتیکی در ژن های مرتبط با انتقال دهنده های عصبی، از جمله سروتونین، پرداخته اند. انتقال دهنده های عصبی، مواد شیمیایی هستند که سیگنال های مغزی را منتقل می کنند و نقش مهمی در تنظیم خلق و خو دارند. تغییرات در این ژن ها می تواند به افزایش خطر ابتلا به افسردگی منجر شود. به عنوان مثال،بررسی روی ژن HTTLPR-5، که مسئول تولید پروتئین های مرتبط با سروتونین است نشان داده که تغییرات در این ژن ممکن است به افزایش آسیب پذیری نسبت به افسردگی کمک کند.

Picture3 1
Picture4 1

ژن های مرتبط با افسردگی : شناسایی و توصیف ژن هایی که با افزایش ریسک افسردگی مرتبط هستند.

در بروز اختلال افسردگی نمیتوان گفت که یک ژن یا یک جهش باعث بروز این اختلال می‌شود بلکه مجموعه ای از تغییرات در ژن ها یا فرآیند های مختلف آن هم در بخش های مختلف مغز و بدن، زمینه ساز بروز بیماری شده و با اضافه شدن عوامل محیطی در نهایت منجر به پدیدار شدن بیماری می‌شوند.

  • همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از مهم ترین ژن های مرتبط با افسردگی، ژن HTTLPR-5 است که به تولید پروتئین مرتبط با انتقال دهنده سروتونین می پردازد. سروتونین یک ماده شیمیایی مهم در مغز است که در تنظیم خلق و خو و احساسات نقش دارد. برخی از مطالعات نشان داده‌اند که تغییرات در این ژن می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. به طور خاص، افرادی که نسخه های خاصی از این ژن را دارند، ممکن است نسبت به استرس ها و چالش های زندگی آسیب پذیرتر باشند و بیشتر در معرض اضطراب و افسردگی قرار گیرند.
  • ژن BDNF یا Brain-Derived Neurotrophic Factor نیز به عنوان یکی دیگر از ژن های کلیدی در زمینه بروز افسردگی شناسایی شده است. این ژن مسئول تولید پروتئینی است که به سلامت و رشد سلول های عصبی کمک می کند. مطالعات نشان داده اند که کاهش سطح BDNF در مغز با افسردگی و سایر اختلالات روانی مرتبط است. به عبارت دیگر، افرادی که دچار افسردگی هستند، معمولا سطوح پایین تری از این پروتئین را در مغز خود دارند، که می تواند به تضعیف شبکه های عصبی و در نتیجه به روز افسردگی منجر شود.
  • ژن MAOA یا Monoamine Oxidase نیز در بروز افسردگی نقش مهمی دارد. این ژن مسئول تجزیه و کاهش سطح انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین و نوراپی نفرین در مغز است. تغییرات در فعالیت این ژن می تواند منجر به کاهش سطح این مواد شیمیایی و در نتیجه بروز علائم افسردگی شود. مطالعات نشان داده‌اند که برخی از ژن های مرتبط با MAOA می توانند خطر ابتلا به افسردگی را تحت تاثیر قرار دهند و به نوعی الگوی رفتاری خاص در پاسخ به استرس ها منجر شوند.
  • ژن CRHR1 ، که با گیرنده هورمون های استرس مرتبط است، نیز در زمینه افسردگی مورد توجه قرار گرفته است. این ژن به پاسخ های استرس در بدن مرتبط است و تغییرات در آن می تواند به اختلالات عاطفی منجر شود. افراد با تغییرات خاص در این ژن ممکن است به استرس ها و فشار های زندگی پاسخ های شدیدتری نشان دهند و بیشتر در معرض افسردگی قرار گیرند. این ارتباط نشان می دهد که چگونه ژن ها میتوانند واکنش های عاطفی و روانی را تحت تاثیر قرار دهند.

در نهایت، شناسایی و توصیف ژن های مرتبط با افسردگی به ما این امکان را میدهد که درک بهتری از عوامل موثر بر این اختلال داشته باشیم. این اطلاعات می توانند به توسعه روش های درمانی جدید و موثرتر منجر شوند، همچنین به متخصصان کمک کنند تا افراد در معرض خطر را شناسایی کنند و به آن ها مشاوره و حمایت های لازم را ارائه دهند. با توجه به پیچیدگی افسردگی، ادامه تحقیقات در این زمینه به ویژه در زمینه تعامل ژنتیک و محیط اهمیت دارد.

نقش عوامل محیطی : تاثیر استرس، تجربه های زندگی و محیط اجتماعی بر افسردگی

عوامل محیطی، از جمله استرس های روزمره، تجربه های منفی زندگی و فشار های اجتماعی، نقش مهمی در بروز و تشدید افسردگی دارند. در حالی که ژنتیک ممکن است فرد را مستعد ابتلا به افسردگی کند، عوامل محیطی می توانند به عنوان ماشه ای برای فعالسازی این استعداد ژنتیکی عمل کنند. استرس های شدید، مانند از دست دادن عزیزان، طلاق، مشکلات مالی یا بیکاری، می توانند به بروز افسردگی در افراد مستعد منجر شوند. این نوع استرس ها به طور مداوم سیستم عصبی و هورمونی فرد را تحت فشار قرار می دهند و می توانند بر تعادل شیمیایی مغز تاثیر منفی بگذارند.

تجربه های زندگی، به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی، نیز تاثیر قابل توجهی بر سلامت روان افراد دارند. تجربه های تلخ مانند سوءاستفاده های جسمی یا عاطفی، غفلت والدین و مشکلات خانوادگی می توانند باعث شوند فرد در آینده به افسردگی و سایر اختلالات روانی مبتلا شود.

مطالعات نشان داده‌اند که افراد با تاریخچه ای از تجربیات تروماتیک بیشتر به افسردگی و اضطراب دچار می شوند.

محیط اجتماعی نیز نقش موثری در بروز و تشدید افسردگی دارد. احساس تنهایی، انزوا از جامعه و نداشتن روابط اجتماعی سالم می تواند به افزایش خطر افسردگی منجر شود. برعکس، حمایت های اجتماعی قوی از خانواده، دوستان و جامعه می تواند به کاهش اثرات منفی استرس و تجربیات تلخ کمک کند. افرادی که روابط اجتماعی مستحکمی دارند، معمولا توانایی بهتری برای مقابله با چالش های زندگی دارند و در برابر افسردگی مقاوم تر هستند.

این نشان می دهد که محیط اجتماعی می تواند نقش محافظتی یا تشدید کننده ای در افسردگی ایفا کند.

تعامل ژنتیک و محیط در بروز افسردگی

همانطور که پیش‌تر گفته شد، افسردگی یک اختلال پیچیده است که نتیجه تعامل بین عوامل ژنتیکی و محیطی است.

Picture5 1

مطالعات نشان داده‌اند که هیچ یک از این دو عامل به تنهایی نمی توانند به طور کامل مسئول بروز افسردگی باشند؛ بلکه ترکیب و تعامل آن ها نقش کلیدی دارد.

مدل های ژنتیکی و محیطی، که به توضیح این تعاملات می پردازند، نشان می دهند که چگونه افراد با ترکیب خاصی از ژن ها و تجربیات محیطی ممکن است بیشتر یا کمتر در معرض افسردگی قرار گیرند.

یکی از معروف ترین مدل ها، مدل “استعداد – استرس” یا (Diathesis-Stress) است. این مدل فرض می کند که افراد با استعداد ژنتیکی خاصی به دنیا می آیند که آن ها را نسبت به افسردگی مستعدتر می کند. اما این استعداد ژنتیکی زمانی به افسردگی منجر می شود که فرد تحت تاثیر استرس های محیطی قرار بگیرد.

مدل ” پاسخ به محیط” یا (Gene-Environment Correlation) نیز یکی دیگر از مدل‌های مهم است که به توضیح تعامل بین ژنتیک و محیط می‌پردازد. این مدل بر این نکته تاکید دارد که ژنتیک فرد می‌تواند بر نحوه انتخاب و شکل‌ گیری محیط‌ های زندگی تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، فردی که به طور ژنتیکی مستعد افسردگی است، ممکن است به محیط‌ های استرس‌زا یا روابط منفی گرایش داشته باشد که این محیط‌ ها خود می‌توانند به تشدید افسردگی منجر شوند. این مدل نشان می‌دهد که ژنتیک و محیط نه تنها به طور جداگانه، بلکه به شکلی پویا و در تعامل با یکدیگر عمل می‌کنند

مدل “حساسیت به محیط ” (Differential Susceptibility) نیز نشان می‌دهد که برخی افراد به دلیل عوامل ژنتیکی به شدت نسبت به محیط اطراف خود حساس هستند. در این مدل، افرادی که دارای ژن‌های حساس هستند، نه تنها در مواجهه با محیط‌ های منفی دچار افسردگی می‌شوند، بلکه نسبت به محیط‌ های مثبت و حمایتی نیز حساس هستند. در واقع  نسبت به تأثیرات محیطی حساس هستند، چه این تأثیرات منفی باشند و چه مثبت.

این مدل‌ها همگی نشان‌دهنده پیچیدگی ارتباط بین ژنتیک و محیط در بروز افسردگی هستند. فهم این تعاملات می‌ تواند به شناسایی راه‌ های پیشگیری و درمان مؤثرتر کمک کند.

آزمایش های ژنتیکی برای پیش بینی خطر ابتلا

آزمایش های ژنتیکی در سال های اخیر به ابزاری مهم برای پیش بینی خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی تبدیل شدنه‌اند. البته که بیشتر اختلالات روانی اختلالات ژن ژنی هستن و به طور دقیق نمیتوان سلامت یک ژن را بررسی کرد.

آزمایش های ژنتیکی تنها بخشی از تصویر کلی را نشان می دهند و باید در کنار سایر عوامل منند محیط، سبک زندگی و تجربه های فردی مورد بررسی قرار گیرند. این آزمایش ها به تنهایی قادر به تشخیص دقیق یا پیش بینی صد درصدی ابتلا به افسردگی نیستند، اما می توانند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های درمانی کمک کنند. همچنین آگاهی از این نتایج به افراد و خانواده ها این امکان را می دهد که اقدامات پیشگیرانه مثل مدیریت استرس در خانواده و استفاده از مشاوره روان درمانی را در اولویت قرار دهند.

مشاوره ژنتیک

مشاوره ژنتیک در تفسیر درست نتایج آزمایشات ژنتیکی نقش بسیار مهمی دارد. آزمایشات ژنتیکی اطلاعات پیچیده ای در مورد تغییرات ژنتیکی ارائه می دهند که درک و تفسیر درست آنها نیازمند دانش تخصصی است.

در نهایت، درک بهتر از ارتباط بین ژنتیک و افسردگی می‌تواند به شناسایی دقیق‌ تر عوامل موثر و راه‌ های پیشگیری و درمان کمک کند. با توجه به پیچیدگی این اختلال، ادامه تحقیقات در این زمینه اهمیت بالایی دارد. اطلاع از تاثیرات ژنتیکی در کنار عوامل محیطی می‌تواند به افراد و متخصصان کمک کند تا به طور مؤثرتر با این چالش روبرو شوند و راهکارهای شخصی‌سازی‌شده‌تری برای حفظ سلامت روان ارائه دهند. این نوع آگاهی به ویژه در ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش بار روانی جامعه مؤثر خواهد بود.

 

نگارش : Nazanin Jahanyar

امتیاز نوشته 5 با 1 رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه

اشتراگ گذاری این خبر:

آخرین مقالات: